از همه میخوام واسه اینکه منو عشقم تا ابد کنار هم باشیم دعا کنن ممنون
|
...
مــیـگـن عشــق اول مـهــمـه ، ولـى بـیـشـتـر کـه آدم فـکـر مـیـکـنـه . . .
مـیـبــیـنـه از اون مـهـمـتــر عـــشــق دومـــه !
عـشـق دوم وقـتـى مــیـاد کــه بـــراى اولــیـن بــار
قــلـب آدم شــکـســتــه . . . نـفـس آدم گــرفــتـه شـــده . . .
امــیــد هــاى آدم از بــیـن رفــتـه . . .
کــه آدم فـهــمـیـده هـمه ى عــشـق هــا تــا ابــــد نـمـیــمـونــن ،
حــتـى وقــتـى آدم فـکر مـیـکـرده ، امـیــدوار بــوده ، آرزو مـیـکرده کـه بـمـونـن
عــشـق دوم وقــتـى مـــیـاد کـه اعـتـمـاد آدم دیـگه صـد در صـد نـیـسـت !
هـمـیـشـه فــاصــلــه یـکــم بـیـشــتـر نـگه داشــتـه مـیـشــه . . .
هـمـیــشــه آدم یـکـم مــــواظــب تــره . . .
هــمـیــشـه بــاورهــا یکـم بــیشـتــر زمــان مـیــبــره . . .
عــشــق دوم وقــتـى مــیــاد کــه هــمــه ى تــصــویــرهــاى ذهــنـى آدم
از "عـشـق" در یــک نــفــر خــلاصــه میـشــده و تـمــام . . .
مــیــدونــیـن عــاشــق شــدن ،
هــر چــى آگــاهى مــیــره بــالا سخــت تــره !
هــر چــى دیــده بــاشـى و شنـیــده بـاشـى و تـجـربـه کــرده بـاشـى
از ســادگــیـت کــم میـشــه و مــیـدونى دلــتــو بــایــد
دو دسـتــى بـچـســبـى و بــه هــر کــسى نــدى !
کـم کـم آدم تـشـخـیــص مــیــده ،
واقــعـى رو از الـکى . . . سـطـحى رو از جــدى . . . گــذرا رو از مـونـدگار
بــه عـشــق دوم بــایــد خــیـلى تـبــریـک گـفــت . . .
بــایــد دســتـش و گـــرفــت و فــشــرد و بـهتش مــدال تـقـدیـر داد !
چــون زمــانــى تــو دل آدم جــا گــرفــت ،
کـه آدم فـکـر مـیـکـرد . . . مـطـمـئـن بـود ، شـک نـداشـت . . .
کــه دیـگـه هــرگـز عــاشــق نـمـیـشه ،
و دلـشـو بـه کـسى غــیـر از اون نـمـیــده . . .
آدمـیــزاد....
غـُــرورَش را خیلـی دوستـــــ دار
اگـر داشتــه بـاشــد
آن را از او نگیـــریــد...
حتــّی بـه امانتـــ نبــریـــد...
ضــربــهای هــم نَـزَنـیــدش،
چــه رسـَـد به شـکسـتـَـن یـا لـِـه کــردن!
آدمـــی غـُــرورَش را خیلـی زیــاد، شـایــد بیـشتـَـر از تــمـام ِ
داشـتـههـایـَش، دوستـــ مـیدارد؛
حـالـا ببیــن اگــر خــودَش، غــرورَش را بــه خـاطــر ِ تـ ღــو، نـادیـده بگیــرد، چـه قــَدر دوستتــــ دارد!
و ایـــن را بــفـهـم …
گاهی…
گاهی نیـــــاز داری به یه آغــــــوش بی منــــت ، که تــــــو رو فـــــقط و فقط واسه خــــــودت بخواد…
که وقتی تـــو اوج تنهـــــــایی هستی ،
با چشمــــــاش بهت بگه :
.
.
.
.
هستم تا ته تهــــــــش ! هستـــــی ؟؟؟؟؟
امسال عیدی من یاد فاطمه است/عشق من روح من قلب من فاطمه است/یا فاطمه الزهرا ای نور خدا/امسال شروع تا پایان راه فاطمه است:عیدتان مبارک
و علاوه بر دوستان عید عشقم
که تمام عمرمه و نباشه نیستم رو
به اقای مهربونم
تبریک میگم
نفسی عیدت مبارررررررررررررررررررررررررررک
داستان خلقت ×× زن ××
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز میگذشت.
فرشتهای ظاهر شد و گفت: “چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟”
خداوند پاسخ داد:
“دستور کار او را دیدهای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”
خداوند گفت :
“نمی شود!!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”
“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریدهام.
تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد.”
فرشته پرسید :
“فکر هم میتواند بکند؟”
خداوند پاسخ داد :
“نه تنها فکر میکند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
فرشته پرسید :
“اشک دیگر برای چیست؟”
خداوند گفت:
“اشک وسیلهای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”
فرشته متاثر شد:
“شما فکر همه چیز را کردهاید، چون زنها واقعا حیرت انگیزند.”
زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر میکنند.
همواره بچهها را به دندان میکشند.
سختیها را بهتر تحمل میکنند.
بار زندگی را به دوش میکشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه میپراکنند.
وقتی خوشحالند گریه میکنند.
برای آنچه باور دارند میجنگند.
در مقابل بیعدالتی میایستند.
وقتی مطمئناند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمیپذیرند.
بدون قید و شرط دوست میدارند.
وقتی بچههایشان به موفقیتی دست پیدا میکنند گریه میکنند.
وقتی میبینند همه از پا افتادهاند، قوی و پابرجا میمانند.
آنها میرانند، میپرند، راه میروند، میدوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد
زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را
التیام بخشد.
کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند
زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”
خداوند گفت
قدرخودشونم نمیدانند
قدر بدونیمممممممممممممممم